کد مطلب:211185 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:125

ده خصلت
و لذا خودش فرمود لا یكون المومن مومنا حتی یكون كامل العقل و لا یكون كامل العقل حتی تكون فیه عشر خصال

الخیر منه مامول و الشرمنه مامون یستقل كثیر الخیر من نفسه و یستكثر قلیل الخیر من غیره یستكثر قلیل الشر من نفسه و یستقل كثیر الشر من غیره و لا یتبرم بطلب الحوائج قبله و لا یسأم من طلب العلم عمره الذل احب الیه من العز الفقر احب الیه من الغنی - حبه من الدنیا القوت - و العاشره و ما العاشره لا یلقی احدا الا قال هو خیر منی و اتقی - انما الناس رجلان رحل خیر منه و اتقی - و رجل شرمنه و ادنی فاذا لقی الذی خیر منه تواضع له لیلحق به و اذا لقی الذی هو شرمنه و ادنی قال لعل شر هذا ظاهر و خیره باطن فاذا فعل ذلك علا و ساد اهل زمانه [1] .

فرمود مؤمن متجلی به صفات ایمان نیست مگر آنكه كامل العقل باشد و كامل العقل نیست مگر آنكه ده خصلت داشته باشد خیر او آرزوی دیگران باشد و از شر او مأمون گردند بسیار كار نیكو كند و از دیگران كمتر خیر ببیند از خود شری بروز ندهد و شرور بسیار دیگران را تحمل كند اصراری به طلب حاجت نداشته باشد در طلب علم و كسب دانش راه بدی پیش نگیرد - ذلت را بهتر از عزت دوست دارد - فقر را بیش از غنی بخواهد به رزق و روزی خود راضی و خوشنود گردد - معاشرت با خلق دارد اما چه معاشرتی كه هیچ كس او را ملاقات نمی كند مگر اینكه بگوید او بهتر از من و پرهیزكارتر از من است.

فرمود از مردم دو مرد می شناسد مردی كه بهتر و پرهیزكارتر از اوست و مردی كه شرورتر و پست تر از اوست! اگر آن بهتر را ببیند تواضع می كند تا به او ملحق گردد یعنی مانند یا بهتر از او شود و چون آن مرد شر را می بیند می گوید شاید شرش ظاهر ولی باطنش بهتر از ظاهرش باشد و لذا نسبت به مردم زمان خوش بین و نوع دوست و ظن و گمان بد در حق كسی نمی برد.



[ صفحه 391]




[1] مجالس شيخ طوسي مجلس 5.